به نام خدا
به نام خدا
 
 
 
 
* علم در نظام خلقت چه جایگاهی دارد ؟
 
در روایت مفصلی که از امیر المومنین(ع) رسیده است : عرش الهی چهار رکن دارد « إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اخْضَرَّتِ الْخُضْرَةُ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ نُورٍ أَبْيَضَ مِنْهُ ابْيَضَّ الْبَيَاضُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ ....؛ کافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 129» - حق متعال عرش را از انوار چهارگانه قرمز ؛ سبز ؛ زرد ؛ سفید  خلق نمود و یک نور آن نور سفید است و این  نور نوری است که همه عالم وجود را گسترش می دهد و آن نور, نور علم است . خلقت عالم هم بر اساس علم و حکمت است و تا آدمی علت و حکمت حقایق آفرینش را دقیق شناسایی نکند بر علم و جهان آفرینش تسلط  پیدا نمی کند ؛ از جمله موجودات کتاب آفرینش, وجود انسان است که  تمام وجود او هم بر اساس علم است و در وجود نازنین ائمه(ع) نیز اصل علم است .
 
*اینکه در روایات آمده است «نحن اسما الله الحسنی» به چه معناست ؟ رابطه علم امام و عصمت امام چگونه رابطه ای می باشد ؟
 
اینکه در روایات زیادی آمده است که نحن اسما الله ،  اسماء الله منطبق بر ائمه معصومین(ع) شده است و اصل در اسمای الهی «حقیقت العلم» است  یعنی آنچه در آفرینش و نظام وجود هست در وجود نازنین ائمه(ع) متجلی و منعکس شده است.
 
جدای از داستان با عظمت و مهم اسما الله باید متوجه این معنا بود که اراده ائمه علیهم السلام منطبق با ارادة الله است "نحن اسما الله" از آن جهت می گوییم که اراده ایشان غیر از اراده حق متعال نیست و به این صورت است که نظام عالم و ولایت و امامت با کل عالم تکوین و تشریع در وجود نازنین انبیا الهی منطبق است و اگر به همین منوال توجه کنیم می بینیم نظام خلقت آنها هم بر همین اساس بوده است .تنظیم یک تنظیم است اما تنظیم وجود ائمه معصومین(ع) اکمل از آنهاست و این مبنای اولی است که در علم امام و خصوصیات امام می بینیم.
 
 بر همین اساس امام را معصوم می دانیم چون عصمت بر  دو اساس است.
 
  انجام کار از روی علم
 
یعنی کار  از روی جهل انجام نشود، بلکه همه علم در اختیار ایشان باشد و این جهت پایه و اصل عصمت آنهاست.
 
غلبه بر همه هوا های نفسانی در وجود انسانی
 
 این جهت نیز آنقدر در ائمه قوی است که رضای الهی را تضمین می کند و خداوند اگر ایشان را عظیم می کند و معصوم قرار می دهد، عمده دلیل این است که ایشان بر اساس علم و اراده ای که طبق رضای پرودگار و متکی بر اراده الهی است، انجام وظیفه می نمایند .از این جهت روایاتی که منتهی به ائمه(ع) می‌شود؛ را اگر چه سلسله سند را هم محکم ندانستیم، متقین است و به آن روایت عمل می شود، البته با روایات دیگری هم مقایسه می‌شود که از لحاظ شان صدور آن باید حفظ شود؛ یعنی موقعیت جامعه و زمان و مکان صدور آن روایت شناخته شود، نتیجه همان است که امر امام محقق شده و ما  طبق آن عمل می کنیم .
 
*در بخشی از کلام خود با اشاره به روایتی گفتید علم به رنگ‌های مختلف است این به چه معناست ؟
 
چهار رنگ  ذکر شده در مکاشفات حقایق وجود، یک جنبه مادی و یک جنبه معنوی دارد و به هر دو جهت در روایات توجه شده است این روایت به هر دو جهت توجه دارد، الله نور است و حقیقت نوریه، حقیقت خاصه ای است که الان که بشر به نور توجه خاص کرده می گوید نزدیکترین چیز در ماده که به لطیف‌ترین حقایق غیر مادی نزدیک است همین نور است با این همه کارهای بزرگی که موج نور انجام می دهد و در عین حالی که به انرژی و سرعت و .. او دقت دارند، اما حقیقت نور آن طور که باید مشخص نشده است، نور معنوی و الهی در علم مکاشفه به شکلی که درخواست می‌شود به همان صورت هم جلوه می کند .و این بحث دارای مباحث عمیقی است که مجال دیگری می طلبدکه خارج از حوصله بحث ماست .
 
*گفتید که امام مظهر اسما الهی است و ائمه مجمع اسماء و صفات الهی هستند، تعبیر «عالم آل محمد» نسبت به علی بن موسی الرضا علیه السلام در این راستا چه مفهومی دارد؟
 
همانطور که جزو اعتقادت ماست ائمه معصومین علیهم السلام " کلهم نور واحد " هستند و همه یک پارچه یک حقیقت هستند، ائمه به صورت الهام که نوعی از مسیر وحی است با عالم غیب در ارتباطند  و هر گاه اراده کنند دریافت علم برای ایشان محقق می شود، اما اینکه امام رضا علیه السلام در بین ائمه(ع) به این لقب ممتاز شده اند مربوط به بحث تجلی خاص است و همه علوم برای همه ائمه (ع) علی التساوی است، اما انطباق تجلیات با امام معصوم علیه السلام به لحاظ خصوصیات زمانی و مکانی خاص ایشان است، امام علیه السلام در عصری زندگی می کردند که توانستند آن همه معارف بلند توحیدی و فقهی و مسائل اجتماعی بخصوص شناخت پروردگار متعال و پیامبر(ص) را برای مردم تبیین نمایند و ما از برکت معارف رضوی می بینیم که در عیون اخبارالرضا چقدر مسائل سنگین و با ارزش ذکر شده است.
 
یکی از جهات علمی امام رضا(ع) مباحث فقهی ایشان است، اگر ممکن است اشاره ای به «فقه الرضا» علیه السلام داشته باشید ؟
 
در رابطه قضیه فقهی امام رضا علیه السلام فقیهانه مطالبی را ذکر می کردند و این رویکرد فقهی امام نیز در جامعه اثر مهمی داشته است.
 
موارد بسیاری در مسائل فقهی از آن حضرت بیان شده است و از این جهت ایشان به عالم  آل محمد ملقب شدند ،به واسطه اینکه ایشان کلام ائمه قبل از خویش را تشریح کردند، مواردی بوده که کلماتی از امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه(ع) در محضر ایشان خوانده می شد و مردم تلقی درستی نسبت به آن مطلب نداشتند و حضرت با بیانات کافی و شافی خود گره از فهم این مطالب بر می داشتند ؛ همچنین در مباحث معرفتی، حضرت  معارف توحیدی را چقدر زیبا بیان نموده اند و اگر این بیانات نبود، این مقدار معارف توحیدی گسترش پیدا نمی کرد ؛ آنقدر از امام(ع) معارف بلندی صادر شد که جناب صدوق با اینکه کرسی تدریس برای چهار فرقه اهل سنت داشتند، اما درس را رها کرد و از بغداد به ایران آمدند تا روایاتی که از ایشان نقل  می شد را جمع آوری کنند و این مطالب را تحت عنوان چند کتاب گرد آوری نمودند .
 
از آنجایی که به مناسبت لقب " عالم آل محمد " به مبحث علم امام اشاراتی شد در  برخی روایات آمده است که علم امام در شب های جمعه زیاد می شود در این خصوص توضیح دهید؟
 
درهای آسمان و علم و معرفت به روی همه باز می شود ، درها و ابواب علم برای همه کسانی که در راه تحصیل علم زحمت می کشند باز است و کسی محروم نمی گردد و خداست که خدایی می کند ؛ برای ائمه (ع) ابواب علم به صورت خاص باز می شود و هر گاه بخواهند خدا آن علم را در اختیارشان قرار می دهد، گاهی مصلحت در این است که تا در رحمت الهی باز نشده است، کسی بی جهت توقع نداشته باشد که با نبود مصالحی که در کار است، مثلا دعای او مستجاب شود، اما اوقاتی را تعیین کرده اند که بتوانند  درخواست کنند و نتیجه بگیرند مانند شب های قدر و شب های جمعه که عظمت خاص دارند لذا ائمه(ع) می خواهند عظمت این شب ها را به ما بفهمانند که ما هم در این شب ها بیشتر مورد رحمت الهی قرار می گیریم و رحمت های الهی در شب جمعه و درشب قدر بیشتر نازل می‌شود؛ و گرنه هر زمان که ایشان اراده کند خدا به ایشان مرحمت می کند و این خصوصیت مربوط به جنبه نزول این شب هاست که چون برکت و نزول رحمت الهی در این ایام بیشتر است ما هم بهره ای می بریم .
 
*علم امام از چه سنخی است ؟
 
«علم تصور و تصدیق» با «علم شهود» متفاوت است و مشاهده  بالاتر از تصور و تصدیق است و علم امام که ما از آن تعبیر به علم لدنی می کنیم بواسطه فیض شهودی است .
 
*اگر ممکن است در پایان حدیثی از امام علیه السلام برای ما بخوانید ؟
 
در عیون اخبار الارضا  روایت مفصلی از امام رضا علیه السلام  نقل شده است که در اینجا به فرزای از این حدیث مفصل اشاره می کنم ، حضرت در فرازی از این روایت به قول رسول خدا(ص) اشاره می کنند که :« مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيس» "آن حضرت می‌فرمایند که: از رسول الله نقل شده است کسی که به حرف گوینده ای گوش دهد او را عبادات کرده است اگر گوینده از خدا می گوید عبادت خدا کرده است و و اگر گوینده از ابلیس می گوید عبادت و بندگی شیطان را نموده است و در ادامه حضرت می فرمایند :« يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِيهَا التَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ  أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِينَا کَفَّرُوا شِيعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِيَّتِنَا وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِيرَ اعْتَقَدُوهُ فِينَا وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ إِنَّ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ يَدِينَ بِذَلِکَ وَ يَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُکَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَکَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 304‏  »حضرت می فرماید یا ابن ابی  محمود :مردم کمتر به صراط مستقیم می روند و بیشتر به یمین و شمال متمایلند  راه را گم نکن! و راه ما ائمه را بگیر که مستقیم است .ائمه(ع) علم واقعی را که بر اساس عصمت است بیان می کنند در ادامه حضرت می فرمایند :کسی که ملتزم به این طریقه شود ما با او هم طریق  باشیم.
 
 برای انسان هیچ چیز بالاتر از التزام امر معصوم نیست هر چه التزام ما بیشتر باشد آن حقیقت ما را متشخص تر می کند ؛ تشخص انسان به اعتقادات اوست در روایت دیگر از امام نقل شده است : « شیعتنا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَکُنْ کَذَلِکَ فَلَيْسَ مِنَّا،وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 117» شیعه به امر ما تسلیم است و می پذیرد قول ما را و مخالف دشمنان ماست و کسی که اینگونه نباشد از ما نیست .

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







ارسال در تاریخ جمعه 27 بهمن 1391 توسط محمد حسن قربانی
قالب وبلاگ